گزیده ای از بیانات امام خامنه ای (س) در دیدار مسئولان نظام
یکى از مضامین تکرارشوندهى در ادعیهى ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات دنیوى است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتارىهاى انسان در دوران مواجههى با حساب و کتاب و سؤال الهى.
یک حرکت، سکون، اقدام و حرف کوچک از دید محاسبهکنندهى دوران بعد از مرگ بیرون نیست و از ما سؤال خواهد شد؛ این خیلى تأثیر میگذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.
مؤمنین، متّقین، آن کسانى که مراقب خودشان بودند و از جادّهى حق و انصاف و اداى تکلیف الهى خارج نشدند، مصداق این جملهاند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهرههاى باز، خندان، درخشان، بعضى اینجورىاند.
این ماه، ماه خشوع، استغفار، تقوا، بازگشت به خدا، خودسازى و اخلاق است.
حضرت امام خامنه ای (س) در دیدار مسئولان نظام مطرح کردند:
«مهمترین خطوط قرمز مذاکرات هستهای»
حضرت امام خامنهای (س) تاکنون بارها در دیدارهای مختلف ضمن تبیین سیاست نرمش قهرمانانه، چارچوب کلی و خطوط قرمز مذاکرات هستهای را ترسیم نموده و در بیانات گوناگون بخشهای مختلفی از این خطوط قرمز را با مردم و مسئولین در میان گذاشتهاند. ایشان در دیدار با مسئولان نظام نیز بار دیگر ضمن حمایت از تیم مذاکرهکنندهی هستهای، بخشهای مهمی از خطوط قرمز مذاکرات را متذکر شدند که در جدول زیر مرور شده است.
مهمترین خطوط قرمز مذاکرات هستهای مطرح شده در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام ۱۳۹۴/۰۴/۰۲ |
||
۱ |
عدم پذیرش محدودیتهای بلند مدت
|
ما برخلاف اصرار امریکاییها محدودیتهای بلند مدت ۱۰، ۱۲ ساله را قبول نداریم و مقدار سالهای مورد قبول محدودیت را به هیئت مذاکره کننده گفتهایم. |
۲ | ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت |
در طول سالهای محدودیت هم باید تحقیق و توسعه ادامه داشته باشد. آنها میگویند در مدت ۱۲ سال هیچ کاری نکنید اما این، یک حرف زور مضاعف و غلط مضاعف است. |
۳ | لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریمها در فواصل معقول | تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی چه مربوط به شورای امنیت، چه کنگره امریکا و چه دولت امریکا باید فوراً هنگام امضای موافقتنامه لغو و بقیه تحریمها هم در فواصل معقول برداشته شود. |
۴ | منوط نشدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران | لغو تحریمها نباید به اجرای تعهدات ایران منوط شود، نگویند شما تعهدات را انجام دهید بعد آژانس گواهی دهد تا تحریمها لغو شود، ما این مسئله را مطلقاً قبول نداریم. اجرائیات لغو تحریمها باید با اجرائیات تعهدات ایران متناظر باشد. |
۵ | مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس | ما با موکول کردن اجرای تعهدات طرف مقابل به گزارش آژانس مخالفیم. چون آژانس بارها و بارها ثابت کرده مستقل و عادل نیست، بنابراین ما به آن بدبین هستیم. میگویند «آژانس باید اطمینان پیدا کند» این چه حرف نامعقولی است؟ چگونه اطمینان پیدا کند مگر اینکه وجب به وجب این سرزمین را بازرسی کند. |
۶ | مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی | با بازرسیهای غیرمتعارف و پرس و جو از شخصیتها را هم به هیچوجه بنده موافق نیستم. بازرسی از مراکز نظامی را هم نمیپذیریم همچنان که قبلاً هم گفتیم. |
۷ | مخالفت با زمانهای ۱۵ و ۲۵ سال برای اتمام برخی موضوعات | زمانهای ۱۵ سال و ۲۵ سال که دائماً میگویند برای فلان چیز را هم ما قبول نداریم. این زمان مشخص است و تمام خواهد شد. |
هر آنچه رهبری در جلسات عمومی میگوید عیناً همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیسجمهور و دیگر مسئولان ذیربط میگوید بنابراین این خط تبلیغی غیرصحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوصی صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است. |
این خطّ تبلیغىاى که دنبال میکنند که بعضى از خطّ قرمزهایى که رسماً اعلام میشود، در جلسات خصوصى از آنها صرفنظر میشود، حرف خلاف واقع و دروغى است.
*عدم پذیرش محدودیتهای بلند مدت
اهمّ خطوط قرمزى هم که وجود داشته اینها است که من عرض میکنم. ما یک چیزهایى را بهعنوان نقاط اصلى ذکر کردیم؛ مهمترینهایش اینها هستند؛ البتّه غیر از اینها هم چیزهایى هستند.
یکى اینکه آنها اصرار دارند بر محدودیّت بلندمدّت؛ ما گفتیم ما محدودیّت ده سال و دوازده سال و مانند اینها را قبول نداریم؛ ده سال یک عمر است؛ همهى آنچه ما در این مدّت به دست آوردیم، در حدود ده سال طول کشیده است! بله، سابقهى هستهاى در داخل کشور بیش از اینها است که بعضى اوقات هم گفته میشود در بعضى از بیانات، لکن در آن سالهاى اوّل در واقع کارى انجام نگرفته بود؛ کار اساسى و عمده مال همین حدود ده پانزده سال اخیر است. محدودیّت دهساله را ما قبول نداریم؛ ما مقدار سالهاى معیّنى را که مورد قبول ما است به مجموعهى هیئت مذاکرهکننده گفتهایم که چه مقدار، محدودیّت را قبول کردهایم، امّا تعداد سالهاى محدودیّت را گفتهایم ده سال و دوازده سال و این چیزهایى که این حضرات میگویند قبول نداریم.
* ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت
در همین مدّتِ محدودیّت هم که ما قبول میکنیم، کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز باید ادامه پیدا کند، که این هم از جملهى خطوط قرمزى است که مسئولین محترم روى آن تکیه کردند؛ گفتند ما حاضر نیستیم از تحقیق و توسعه دست برداریم؛ حق با اینها است. در طول این سالهاى محدودیّت هم، بایست تحقیق و توسعه ادامه داشته باشد. آنها حرف دیگرى میزنند؛ آنها میگویند شما ده سال دوازده سال یا بیشتر هیچ کارى نکنید، بعد از آن شروع کنید به تولید، شروع کنید به ساخت! که این حرف زور مضاعفى است، حرف غلط مضاعفى است.
* لغو فوری تحریمهای اقتصادی، مالی و بانکی هنگام امضای موافقتنامه و سایر تحریمها در فواصل معقول
ازجملهى نقاط مهم این است: بنده تصریح میکنم، تحریمهاى اقتصادى و مالى و بانکى، چه آنچه به شوراى امنیّت ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به کنگرهى آمریکا ارتباط پیدا میکند، چه آنچه به دولت آمریکا ارتباط پیدا میکند، همه باید فوراً در هنگام امضاى موافقتنامه لغو بشود؛ بقیّهى تحریمها هم در فاصلههاى معقول [لغو بشود]. البتّه آمریکایىها در زمینهى تحریمها یک فرمول پیچیدهى چند لایهى عجیب و غریبى را مطرح میکنند که اصلاً اعماق آن معلوم نیست؛ از انتهاى آن چه در مىآید هیچ معلوم نیست. عرض کردم بنده بیانم بیان صریح است، تعبیرات دیپلماسى را بنده خیلى بلد نیستم؛ آنچه ما میگوییم صریح و همین [است] که گفتیم؛ این مورد نظر ما است.
* منوط نشدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران
یک نکتهى اساسى دیگر اینکه لغو تحریمها منوط به اجراى تعهّدات ایران نیست؛ نمیشود بگویند: شما رآکتور آب سنگین اراک را خراب بکنید، سانتریفیوژها را به این تعداد کاهش بدهید، این کارها را بکنید، آن کارها بکنید، بعد که کردید، بعد آنوقت آژانس بیاید شهادت بدهد، گواهى کند که شما راست میگویید و این کارها را انجام دادهاید، بعد ما تحریمها را برداریم! نه، این را ما مطلقاً قبول نداریم؛ لغو تحریمها منوط به اجراى تعهّداتى که ایران میکند نیست. البتّه لغو تحریم یک مراحل اجرائىاى دارد، ما این را قبول داریم؛ اجرائیّات لغو تحریم با اجرائیّاتى که ایران به عهده میگیرد، باید متناظر باشند؛ بخشى از این در مقابل بخشى از آن، بخش دیگرى از این در مقابل بخش دیگرى از آن.
* مخالفت با موکول کردن هر اقدامی به گزارش آژانس
یک نکتهى اساسى دیگر این است که ما با موکول کردن هر اقدامى به گزارش آژانس مخالفیم. ما به آژانس بدبینیم؛ آژانس نشان داده که هم مستقل نیست، هم عادل نیست؛ مستقل نیست زیرا تحت تأثیر قدرتها است؛ عادل نیست [چون ]بارها و بارها برخلاف عدالت حکم کرده و نظر داده. بهعلاوه، اینکه بگویند «آژانس باید بیاید اطمینان پیدا کند که فعّالیّت هستهاى در کشور نیست» این یک حرف غیر معقولى است. خب، چهجور میشود اطمینان پیدا کند؟ اصلاً اطمینان پیدا کردن [یعنى چه]؟ مگر تک تک خانهها و وجب به وجب سرزمین کشور را اینها بگردند! چهجورى میشود اطمینان پیدا کرد؟ موکول کردن به این مسئله، نه منطقى است، نه عادلانه است.
* مخالفت با بازرسیهای غیرمتعارف، پرس و جو از شخصیتهای ایران و بازرسی از مراکز نظامی
با بازرسىهاى غیر متعارف هم بنده موافق نیستم؛ پرسوجوى از شخصیّتها را هم بههیچوجه قبول ندارم و موافق نیستم؛ بازرسى از مراکز نظامى را هم نمیپذیریم همچنان که قبلاً هم گفتیم؛
* مخالفت با زمانهای ۱۵ و ۲۵ سال برای اتمام برخی موضوعات
زمانهاى ۱۵ سال و ۲۵ سال – که مدام میگویند ۱۵ سال براى فلان چیز، ۲۵ سال براى فلان چیز – و این زمانهاى اینجورى را هم ما قبول نداریم؛ مشخّص است، این زمان اوّل و آخرى دارد و تمام خواهد شد.
اینها موارد عمده و مهمّى است که روى آن تکیه داریم؛ البتّه خطوط قرمز فقط اینها نیست؛ دوستان مذاکرهکننده در جریان نظرات ما هستند؛ جزئیّات را با آنها در میان گذاشتهایم؛ [البتّه ]جزئیّات مورد نظر و آن چیزهایى که بنده وارد میشوم؛ در خیلى از جزئیّات هم ما وارد نمیشویم.
اجرای اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی کشور قطعاً امکانپذیر است
اقتصاد مقاومتى، از مصادیق تقواى اجتماعى در بخش اقتصاد
در مورد مسئلهى اقتصاد من اینجور مطلب را عرض میکنم که ماه رمضان ماه تقوا است؛ تقوا چیست؟ تقوا عبارت است از آن حالت مراقبت دائمى که موجب میشود انسان به کجراهه نرود و خارهاى دامنگیر، دامن او را نگیرد. تقوا در واقع یک جوشنى است، یک زرهى است بر تن انسان باتقوا که او را از آسیب تیرهاى زهرآگین و ضربههاى مهلک معنوى محفوظ و مصون میدارد؛ البتّه فقط هم مسائل معنوى نیست. وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب؛ در امور دنیوى هم تقوا تأثیرات بسیار مهمّى دارد، این تقواى شخصى است. عین همین مسئله در مورد یک جامعه و یک کشور قابل طرح است. تقواى یک کشور چیست؟ تقواى یک جامعه چیست؟ یک جامعه، بخصوص اگر مثل جامعهى نظام جمهورى اسلامى آرمانهاى والّا و بلندى داشته باشد، مورد تهاجم است؛ مورد هجوم تیرهاى زهرآگین است؛ این هم تقوا لازم دارد. تقواى جامعه چیست؟ در بخشهاى مختلف تقواى اجتماعى را میتوان تعریف کرد؛ در بخش اقتصاد، تقواى جامعه عبارت است از اقتصاد مقاومتى. اگر در مورد اقتصاد میخواهیم در مقابل تکانههاى ناشى از حوادث جهانى یا در مقابل تیرهاى زهرآگین سیاستهاى معارض جهانى آسیب نبینیم، ناچاریم به اقتصاد مقاومتى رو کنیم. اقتصاد مقاومتى عامل استحکام است در مقابل آن کسانى و آن قدرتهایى که از همهى ظرفیّت اقتصادى و سیاسى و رسانهاى و امنیّتى خودشان دارند استفاده میکنند براى اینکه به این ملّت و این کشور و این نظام ضربه وارد کنند. یکى از راههایى که فعلاً پیدا کردند عبارت است از رخنه از راه اقتصاد. این هشدار را ما سالها است مطرح کردیم و گفتیم؛ مسئولین هم هر کدام به فراخور توانایىهاى خودشان تلاشهاى خوبى کردند لکن ما باید با همهى توان، با همهى ظرفیّت موضوع اقتصاد مقاومتى را در داخل دنبال کنیم؛ این میشود تقواى اجتماعى ما در زمینهى مسئلهى اقتصادى.
نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى: درونزایى در کنار برونگرایى
این الگو البتّه مخصوص ما نیست؛ الگوى اقتصاد مقاومتى را بعضى از کشورهاى دیگر هم براى خودشان پیشبینى کردند، انتخاب کردند، اثرش را هم دیدند. نقطهى کانونى اقتصاد مقاومتى عبارت است از درونزایى در کنار برونگرایى. درونزایى به معناى انزواطلبى تعبیر نشود؛ درونزایى با نگاه به بیرون و با گرایش به بیرون جامعه امّا تکیه به توانایى درونى و به ظرفیّت درونى که حالا مقدارى عرض خواهم کرد؛ قبلاً هم مطالب زیادى در این زمینه گفتهایم.
الگوى اقتصاد مقاومتى، الگویى مطلوب و کاملاً امکانپذیر
سیاستهاى اقتصاد مقاومتى که تنظیم شده است و ابلاغ شده است، یک امر دفعى و مندرآوردى و متّکى به نظر شخصى نیست؛ این محصول یک عقل جمعى است؛ محصول مشورتهاى طولانى است. بعد از آنکه اقتصاد مقاومتى با همین خصوصیّات ابلاغ شد و گفته شد و در رسانهها مطرح شد و دوستان و همکاران در دولت محترم فعّالیّتهایى را در این زمینه شروع کردند و تکرار کردند، از سوى بسیارى از صاحبنظران اقتصادى تأیید شد؛ بر آن تکیه کردند و این تعبیر «اقتصاد مقاومتى» وارد فرهنگ رایج اقتصادى کشور شد و در ادبیّات اقتصادى کشور جایى براى خودش باز کرده است. این نشاندهندهى صحّت و استحکام این راه است.
اقتصاد مقاومتى در مقابل مدل قدیمى دیکتهشدهى از سوى قدرتها براى کشورهاى به اصطلاح در حال توسعه یا به اصطلاح جهان سوّم است. یک مدلى را آنها – که من حالا شرح آن مدل را نمیخواهم بدهم – دیکته کردند که اگر کشورهاى جهان سوّم میخواهند به رشد اقتصادى، رونق اقتصادى و به سطح اقتصاد جهانى برسند، باید این مدل را دنبال کنند که عمدهى تکیهى آن، نگاه به بیرون با تفاصیل خودش است. این اقتصاد مقاومتى نقطهى مقابل آن است؛ این یک الگوى کاملاً مغایر با آن چیزى است که در آن مدل قدیمى تکیه میشد و تکرار میشد؛ هنوز هم گوشه و کنار کسانى از آن ذکر میکنند و یاد میکنند. [در اقتصاد مقاومتى] تکیه به ظرفیّتهاى داخلى است. ممکن است کسانى تصوّر کنند که این الگو الگوى مطلوبى است امّا در امکان آن تردید کنند. من قاطعاً عرض میکنم این الگو یک الگوى ممکن در کشور ما است؛ الگوى اقتصاد مقاومتى کاملاً امکانپذیر در شرایط کنونى کشور است.
ظرفیّتهاى کشور براى پیادهسازى اقتصاد مقاومتى
* ۱) سرمایهى انسانى
ظرفیّتهایى که ما براى این کار داریم، ظرفیّتهاى استفاده نشدهى فراوان [از جمله]؛ یکى سرمایهى انسانى است؛ یعنى جوان تحصیلکردهى داراى تخصّص و داراى اعتماد به نفس در کشور ما فراوان است و این از برکات انقلاب اسلامى است. البتّه اگر سیاستهاى غلط موجب نشود که جامعهى ما به سمت پیرى پیش برود. فعلاً اینجور است؛ فعلاً یک رقم قابل توجّه بالایى از نیروى کار کشور بین بیست سال و چهل سالند؛ با تحصیلات خوب، با آمادگىهاى خوب ذهنى و فکرى، با روحیهى بالا، با اعتماد به نفس. ما امروز ده میلیون فارغالتّحصیل دانشگاهى داریم، بیش از چهار میلیون دانشجوى در حال تحصیل داریم که این، حدود ۲۵ برابرِ اوّل انقلاب است. از اوّل انقلاب تا حالا، جمعیّت کشور دو برابر شده و جمعیّت دانشجو ۲۵ برابر شده است؛ این جزو افتخارات انقلاب اسلامى است؛ این سرمایهى انسانى است؛ این یک فرصت بسیار بزرگ است.
* ۲) جایگاه اقتصادى کشور
ظرفیّت دیگر، جایگاه اقتصادى کشور ما است. طبق آمارهاى رسمى جهانى، رتبهى بیستم در اقتصاد دنیا متعلّق به جمهورى اسلامى است؛ ما در رتبهى بیستم قرار داریم و ظرفیّت لازم براى رسیدن به رتبهى دوازدهم را هم داریم؛ چون هنوز ظرفیّتهاى استفاده نشده در کشور زیاد است؛ منابع طبیعى داریم، نفت داریم، در نفت و گاز، رتبهى اوّل جهانیم؛ مجموع نفت و گاز ما از همهى کشورهاى جهان بیشتر است؛ معادن فراوان دیگرى هم داریم.
* ۳) موقعیّت ممتاز جغرافیایى
ظرفیّت دیگر، موقعیّت جغرافیایى ممتاز کشور است؛ در جغرافیاى منطقه و جهان، ما نقطهى اتّصال شمال به جنوب و شرق به غربیم که این براى مسئلهى ترانزیت، براى حملونقل انرژى و کالا و غیره داراى اهمّیّت بسیار فوقالعادهاى است.
* ۴) همسایگى با پانزده کشور و داشتن یک بازار نزدیک
ظرفیّت دیگر، همسایگى با پانزده کشور است با ۳۷۰ میلیون جمعیّت؛ یعنى یک بازار دَمِ دست، بدون نیاز به طىّ راههاى طولانى.
* ۵) بازار داخلى
ظرفیّت دیگر، بازار داخلى هفتاد میلیونى است که اگر ما همین بازار داخلى را منعطف بکنیم به تولید ملّى و تولید داخلى، وضع تولید دگرگون خواهد شد.
* ۶) وجود زیرساختهاى اساسى
ظرفیّت دیگر، وجود زیرساختهاى اساسى است در انرژى، در حملونقل ریلى و جادّهاى و هوایى، در ارتباطات، در مراکز بازرگانى، در نیروگاهها، در سد؛ اینها زیرساختهایى است که در طول این سالها با همّت دولتها و همّت مردم و کمک مردم بهوجود آمده است و امروز در اختیار ما است.
* ۷) تجربههاى مدیریّتى متراکم
علاوهى بر همهى اینها، تجربههاى مدیریّتى متراکم [است] که خود این تجربهها کمک کرده است به اینکه ما در سالهاى اخیر، رشد صادرات غیر نفتى داشته باشیم؛ همینطور که رئیس جمهور محترم آمار سال ۹۳ را دادند، و سالهاى قبل [از آن ]هم رشد صادرات غیر نفتى در کشور محسوس بوده است که این یک الگو است.
این ظرفیّتها در کشور وجود دارد و البتّه اینها بخشى از ظرفیّتها است. صاحبنظرانى که با ما مىنشینند و صحبت میکنند و گاهى گزارش مینویسند براى من، یک فهرست طولانى از ظرفیّتهاى موجودى که براى اقتصاد کشور میتواند مفید باشد ارائه میکنند و همهى اینها درست است؛ از این ظرفیّتها بایستى استفاده کرد.
مسئلهى کنونى کشور، دنبال نکردنِ شایستهى حرفها و طرحهاى درست در عمل
مسئلهى کنونى کشور ما این نیست که ما طرح نداریم، حرفِ درست نداریم؛ مسئلهى ما این است که حرف درست و طرح درست را آنچنانکه شایسته است دنبال نمیکنیم؛ این اساس مسئله است. در محیطهاى نخبگانى هم این معنا تکرار میشود که مشکل جمهورى اسلامى، مشکلِ نداشتنِ حرف درست نیست؛ حرف درست، زیاد زده میشود؛ مشکل این است که ما این حرفهاى درست را بایستى در عمل آنچنان دنبال کنیم که به نتایج آن دسترسى پیدا کنیم؛ نتایج آن را بالعیان و بالمشاهده ببینیم.
چالشهاى پیش روى اقتصاد مقاومتى
* ۱) سطحى نگریستن به مسئله
خب، چالشهایى وجود دارد؛ این چالشها اصطکاک بهوجود مىآورد؛ اصطکاک، فرسایش و ساییدگى بهوجود مىآورد، مشکل ایجاد میکند. این چالشها را بایستى علاج کرد.
یکى از چالشها چالشهاى درونى خود ما است: ساده و سطحى نگریستن به مسئله؛ به برخى از کارهایى که میکنیم، دل خوش کنیم و عمق مسئله را درنیابیم.
* ۲) سهلانگارى در عمل
مباحث لفظى و محفلى و روشنفکرى کار را پیش نمیبرد؛ حرکت و اقدام لازم است. سهلانگارى در عمل، چالشِ بزرگ ما است. گاهى نتیجهگیرىها و استنتاجها کوتاهمدّت نیست، طولانى است و این بعضىها را سرخورده میکند. این یکى از چالشها است. کارهاى بزرگ ممکن است گاهى در طول یک نسل به دست بیاید؛ باید دنبال کرد، باید حرکت کرد. خیلى از کارها هست که ما اگر دهسال پیش، پانزدهسال پیش این کارها را شروع میکردیم، امروز به نتایجى رسیده بودیم. خیلى از کارها هست که از دهسال پیش، پانزدهسال پیش شروع کردیم و امروز نتایجش را داریم مىبینیم. آنروزى که در دانشگاههاى گوناگون راجع به نهضت علمى در کشور حرفهایى زده شد، با جمعهاى مختلف گفته شد، کسى تصوّر نمیکرد که این حرکت علمى که در این ده پانزدهسال بهوجود آمده است بهوجود بیاید امّا بهوجود آمد؛ اساتید ما، دانشمندان ما، دانشگاههاى ما، جوانان بااستعداد ما همّت کردند. ما امروز در مقایسهى با دوازده سیزده سال قبل، از لحاظ علمى حرکت مهمّى انجام دادیم و پیشرفت چشمگیر و بعضاً خیرهکنندهاى در بعضى از زمینهها داریم. کار را امروز شروع کنیم، پانزدهسال دیگر، بیستسال دیگر نتیجهى آن را بگیریم.
* ۳) انتخاب راههاى آسان ولى مهلک
یکى از چالشهاى ما راههاى موازى و آسان ولى مهلک [است]؛ این یکى از چالشهاى ما است. بنده فراموش نمیکنم زمان ریاستجمهورى خودم – صحبتِ ۲۵ سال [قبل] است – براى واردات یک کالاى مورد نیاز جامعه، که ما با زحمت زیاد آن را از اروپایىها میگرفتیم، آفریقایىها همان کالا را داشتند، خوبش را هم داشتند، [امّا] دوستان دستاندرکار آماده نبودند. توصیه شد، تأکید شد، در جلسه که نشستیم، تأیید هم کردند، تصدیق هم کردند، منتها سخت بود؛ کار با اروپا آسانتر بود. راه موازىِ آسان امّا درعینحال مضر، که انسان را در تنگنا نگه میدارد، دوستانِ انسان را ضعیف میکند، دشمنان انسان را قوى میکند و زمام اختیارِ امرى را در داخل کشور به دستِ کسانى که در دل با ما دشمنند قرار میدهد.
* ۴) دست برداشتن از اصول و مبانى اعتقادى نظام
یکى از چالشها این است که کسى تصوّر کند که ما اگر از مبانى اعتقادى خود، مبانى اعتقادى نظام جمهورى اسلامى دست برداریم، راهها باز خواهد شد و دروازههاى بسته گشوده خواهد شد که این خطاى بسیار بزرگ و اساسى است. البتّه برادران ما در دولت خدمتگزار با اعتقاد عمل میکنند؛ واقعاً معتقد به انقلاب، معتقد به مبانى انقلاب، معتقد به اصول انقلابند؛ از اینها ما گلهاى نداریم، لکن در مجموعهى دستاندرکاران ما کسانى هستند که تصوّر میکنند اگر از برخى از اصول خود و مبانى خود کوتاه بیاییم، خیلى از درهاى بسته به روى ما گشوده خواهد شد؛ درحالىکه اینجور نیست؛ این خطاى بزرگى است و ما نتایج این خطا را در برخى از کشورهاى دیگر – که نمیخواهم اسم بیاورم – در همین دورهى چندسالهى اخیر مشاهده کردیم. راه پیشرفت، ایستادگى است؛ پافشارى بر مبانى است.
* ۵) عدم باور به تحمّل و مقاومت مردم
یکى از چالشها هم این است که کسى تصّور کند که مردم تحمّل نمیکنند؛ نه، مردم مشکلات را تحمّل کردهاند. اگر حقیقتاً براى مردم بدرستى تبیین بشود، با صداقت لازم حقایق امور براى مردم بیان بشود، مردم ما مردم وفادارىاند؛ مىایستند، مقاومت میکنند.
* ۶) تردید در توانایىهاى درونى کشور
یکى از چالشها، تردید در توانایىهاى درونى است؛ [اینکه] به جوان دانشمند خودمان اعتماد نکنیم، به مجموعههاى مردمى و غیر دولتى در امور اقتصادى اعتماد نکنیم، یکى از چالشها است. بایستى اعتماد کرد، بایستى مردم را وارد جریان عظیم اقتصادى کشور کرد.
کارهاى لازم در زمینهى مسائل اقتصاد مقاومتى
بالاخره آنچه ما لازم است در زمینهى مسائل مربوط به اقتصاد مقاومتى انجام بدهیم، یکى عزم راسخ است؛ بایستى با عزم جدّى دنبال این باشیم که اقتصاد مقاومتى را به معناى واقعى کلمه در داخل تحقّق ببخشیم؛ [همچنین] پرهیز از سهلانگارى، پرهیز از راحتطلبى و تکیهى بر مدیریّتهاى جهادى؛ مدیریّت جهادى که بنده سال گذشته مطرح کردم و تأکید هم کردم که این مربوط به امسال نیست، مربوط به همیشه است؛ ما احتیاج داریم به مدیریّت جهادى. در سالهاى اوّل انقلاب، در دوران جنگ و در طول این سى و چند سال، هرجا به مدیریّت جهادى تکیه کردیم، موفّق شدیم. مدیریّت جهادى ممکن است یک وقتهایى پِرت هم داشته باشد امّا پیشرفت خواهد داشت و کار را پیش خواهد برد. تکیهى به قدرت الهى، توکّل به خداى متعال، کار را با تدبیر و عقلانیّت امّا با عزم راسخ، بدون تردید و بدون ترس از جوانب پیش بردن؛ این مدیریّت جهادى است. البتّه ترویج دائمىِ فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى هم لازم است؛ همه، هم صداوسیما، هم مسئولین مطبوعات و رسانهها، هم مسئولین دولتى، مسئولین قوّهى مقنّنه، ائمّهى جمعهى سراسر کشور و هر کسى که منبرى دارد و میتواند با مردم حرف بزند، فرهنگ متناسب با اقتصاد مقاومتى، ازجمله صرفهجویى را، ازجمله مصرف تولیدات داخلى را باید ترویج کند. البتّه در مورد صرفهجویى و همچنین در مورد مصرف تولیدات داخلى، خطاب عمده به مسئولین کشور است، چون یکى از مهمترین مصرفکنندگان کشور، خود دولت است؛ دولت اصرار داشته باشد و خود را موظّف و مقیّد بداند که از تولیدات داخلى استفاده کند؛ حتّى با مقدارى اغماض؛ عیبى ندارد. گاهى میگویند فلان چیز، کیفیّت خارجى را ندارد؛ اشکال ندارد؛ اگر میخواهیم کیفیّت پیدا کند، باید کمکش کنیم. [اگر] کمک بکنیم، کیفیّتش هم بالا خواهد رفت والّا روبهروز تنزّل پیدا خواهد کرد. مقابلهى جدّى با واردات بىمنطق، یکى از کارهاى لازم است؛ مقابلهى جدّى با قاچاق، یکى از کارهاى لازم است؛ پرداختن به کارگاههاى تولیدى کوچک و متوسّط – که من امسال، اوّل سال هم روى این تکیه کردم یکى از کارهاى بسیار لازم است؛ بازنگرى در سیاستهاى پولى و فعّالیّتهاى نظام بانکى کشور، که به این هم من اوّل سال اشاره کردم و صاحبنظران و دلسوزان، در این زمینه حرفهاى مهمّى دارند که باید این حرفها شنیده شود و به آنها توجّه بشود. اینها کارهایى است که بایستى انجام بدهیم.
همدلى و همزبانى، شرط اصلى تحقّق کارها
البتّه شرط اصلى تحقّق اینها هم همین همدلى و همزبانى و همین انسجامى است که رئیسجمهور محترم بیان کردند؛ باید دولت را کمک کرد، باید مسئولین را کمک کرد، [چون] اینها وسط میدانند. از تعارضهاى زائد و حاشیهسازىهاى زائد باید پرهیز بشود؛ حاشیهسازى از هرطرفى غیر مقبول و نامطلوب است. همه کمک کنند و این حرکت عظیم انشاءالله به نتیجه برسد. این عرض ما در زمینهى مسائل اقتصاد. اعتقاد بنده این است که ما میتوانیم در زمینهى اقتصاد کارهاى بزرگى را انجام بدهیم و امیدوار باشیم که انشاءالله از این گذرگاه دشوار عبور خواهیم کرد.